Alias: Elias

اینجا آلونک شخصی من و ملک شخصیمه. واضحه که؟

Alias: Elias

اینجا آلونک شخصی من و ملک شخصیمه. واضحه که؟

آشپزی

هین، حضرت الیاس امروز کماکان بچه خوبی بود! برای ناهار سوسیس تخم مرغ پخت! تازه ظرفاش رو هم شست!!! یعنی اصن دیگه... هی. چرا کسی اینجا نظر نمیده؟ کلا کسی اینجا رو می بینه؟ من واسه کی می نویسم؟ جون من هر کی این آپ رو دید تو قسمت نظرات یه بوق بزنه لااقل من بشمارم

همان روز نامه

    هین، حضرت الیاس کلا دوش گرفتن دوست دارد همی! یعنی اصلا دوش گرفتن حس خوبی داره. مخصوصا وقتی دوش آب یه فشار خفن هم داشته باشه و مخصوصاتر اگه آب گرمش مثل خونه تموم نشه. یعنی دیگه اصن اوووف! حالا حتی اگه به جای شیر آب چند تا از شیرهای اهرمی داشته باشه که آدم رو یاد این آزمایشگاه های پروفسورهای دیوونه قرون وسطایی بندازه. هین، البت بعضیا می دونن که همچین از منظره بدم که نمیاد، خوشم هم میاد ها!

    ها، بگذریم. داشتم می گفتم. اصن شک نکنید که حضرت الیاس زیر دوش آب دنیا اومده! یا دیگه حداقل وقتی دنیا اومده داشته بارون می زده! از اون بارون رگباری های جنوب که یه دفعه شروع میشه و ده دقیقه ای ده سانت آب کف زمین جمع میشه و الخ ها!!!

    هین، آره! پس چی! اصن همه اینا یعنی الان حضرت الیاس رفته یه دوش خفن گرفته همچین که آب گرم همه چی رو از رو پوست و مو و مغز و حافظه و ... شسته و الآن هیچی که هیچی! هین

    ساعت یک هم باید برم کلید سایت رو تحویل نگهبانی بدم و خلاص دیگه. یادم باشه مث همون بچه های خوبی که گفتم برم ناخونام رو هم کوتاه کنم. فردا صبح هم زود بیدار شم درس بخونم

    هین، من برم دیه

   

    پ.ن: واسه پست قبلی تو همون پست نظر بدید.

جایزه

    حضرت الیاس امروز مثل یه بچه خوب وسایلش رو جمع و جور کرد. یعنی در این حد که لباساش رو تا هم کردا!!! بعد هم به خودش جایزه داد و رفت سر اموال هم اتاقی ها و یه لیوان نوشابه و یه کلوچه تک زد! اهم...


    هینُ الآن هم حضرت الیاس تو سایت خوابگاه سر شیفته و زیاد هم حال نداره بنویسه و باید یادش باشه که بعد از شیفتش بره حمام و ناخوناش رو کوتاه کنه. یه بچه خوب ناخوناش رو بلند نمی ذاره


    از فردا هم باید درس بخونم




    پ.ن: حضرت الیاس مسئول سایت (کارگاه) کامپیوتر خوابگاه شده یعنی کم کم هفته پنج ساعت پشت اینترنت وله البت وقت نیست از اون آپ های طوماری سابق بکنه ولی خب بالاخره آپ می کنه!

وات ایز د یونیورسیتی؟!

هین، در راستای آشنا شدن خوانندگان این وبلاگ(نکه یه سه چهار هزارتایی خواننده دارم!) با دانشگاه علم و صنعت و همچنین تهران، این پست نوشته میشود. باشد که داناتر شوید! شایان ذکر است که اولا شایان کی باشه؟ دوما این پست به صورت سوال هایی که قاعدتا شما می خواید بپرسید و رو تون نمیشه و جواب هایی که من حال ندارم به همه تون تک تک بدم، تنظیم شده.

- تهران کجاست؟

- مرکز ایران، متمایل به شمال!

- اینو که خودم می دونستم!

- نچ، به عمق حرف من توجه نکردی! تهران مرکز ایرانه یعنی هر جور چیزی یا در واقع همه چیزایی که تو ایران هست، تو تهران هست و متمایل به شماله. یعنی تهرانی ها تمایل خاصی به شمال رفتن دارن به دخترای شمالی هم علاقه دارن ظاهرا!

- تهران چجور جاییست؟

- تهران متشکل شده از مترو و حومه یعنی رسما اگه جایی به مترو نزدیک نباشه، قابل دسترسی نیست! هر چند بی آر تی هم هست ولی خب بی آر تی هم...

- بی آر تی؟ بی آر تی دیگه چیه؟

- بی آر تی(BRT) مخفف بیبی ریل ترین(Baby Rail Train) هست که ترجمه روونش میشه جوجه راه آهن یا جوجه مترو این بی آر تی یه سری اتوبوسن، که تو مسیر ویژه حرکت می کنن و مسیرشون هم برای بقیه وسایل ممنوعه (مثل ریل متروئه دیگه ) بعد چون اتوبوسا پشت سر همن معمولا، هر کدومشون نقش یه واگن متروئن بعد مثل مترو هم فول پر از آدمیزادن و کلا از لحاظ تراکم جمعیت شصت(!) برابر بقیه نقاط دنیان. بعد، هین، همین دیگه! تازه بلیت اعتباری ها مترو و بی آر تی هم یکین. تازه مسیر بی آر تی دقیقا بالای مسیر متروئه! گفتم که همون جوجه متروئه

- خیلی خب حالا، بی آر تی رو ولش. ببینم، این علم و صنعت هم متروئه؟

- خیر! ببینید، درسته علم و صنعت دانشکده راه آهن داره، درسته با اینکه ایستگاه مترو دو تا چهار راه پایین تره ولی اسمش علم و صنعته  و الخ ولی خب علم و صنعت ظاهرا دانشگاهه و با مترو یه فرقایی داره!

- اگه علم و صنعت مترو نیست، پس کابینه است؟

- باز هم خیر! ببین، با اینکه رسما یک سوم کابینه تو علم و صنعتن و به حول و قوه دکتر مهتابی تا آخر این چهار سال همه کابینه به علم و صنعت نقل مکان می کنه و با اینکه شش تا وزیر و یه رئیس جمهور تو علم و صنعتن ولی خب باز هم علم و صنعت کابینه نیست و یه فرقایی داره!

- باشه بابا ولش، راسته علم و صنعت بزرگترین دانشگاه دنیاست؟

- هین، ببینید، با اینکه قاعدتا شش تا از وزارتخونه ها جزو علم و صنعتن و بقیه هم زیر نظرش ولی خب کابینه ها ساختمان مستقل به حساب میان و جز دانشکده های علم و صنعت محسوب نمیشن. همچنین با اینکه کاخ های ریاست جمهوری همه شون پشت قباله علم و صنعته ولی خب سازمان جهانی کاخ های سعد آباد رو هم مجموعه مستقل حساب می کنه و وسعت دانشگاه بدون اونها محاسبه میشه. البته! البته یه بحث هایی هست مبنی بر این با وجود دکتر مهتابی، کل ایران موش آزمایشگاهی یا حالا فوقش آزمایشگاه علم و صنعت محسوب میشه که این موضوع به تصویب مراجع جهانی برسه، علم و صنعت بزرگترین دانشگاه دنیا میشه!!!

- راستی، راسته که میگن علم و صنعت عامل فساده؟

- آره اصلا یه مسئولای گلی داریم که نگو! گل، خوب، ناناز! ببین، اصولا مسئولایی که به همه پسرای دانشگاه خوابگاه میدن ولی به دخترا خوابگاه نمیدن، عامل فساد نیستن پس چین؟ کلا همه اهل دلن اونجا

- عجـــــب. خب حالا این دانشکده شما کدوم هست؟

- هین، دانشکده خودرو!

- راسته که میگن بهترین دانشکده علم و صنعته؟

- بله! با اینکه ساختمان خود دانشکده کوچیکه ولی با احتساب اینکه سالی فقط بیست تا ورودی داریم، خیلی هم بزرگه. همچنین اینکه یه پژوهشکده خودرو داریم مامان، عسل، باقلوا! یعنی اصن پژوهشکده خودرو از همه دانشکده ها خفن تر و گولاخ تره! بله! پس چی

- بعد، این رشته مهندسی خودرو هم بهترین رشته است؟

- هین، با اینکه کلا رشته خفن و گولاخیه و از لحاظ شغلی خفنه و ترکیب مکانیک و طراحی و الخه ولی خب یه مشکل داره و اینکه ورودی امسال دو دختر بیشتر نداره و هم اکنون به یاری سبز دختران نیازمندیم

* موقع ثبت نام، بچه های ما و معماری که اکثریت مطلقشون دختره، تو یه اتاق بودیم! اگه نمی دونستی فک می کردی ثبت نام رو دخترونه پسرونه کردن

- خب، دیگه چه خبر؟

- دیگه؟ هیچی دیگه. چهارشنبه صبح می خوایم با بروبچ دانشگاه بزنیم بریم لواسون ماه عسل. حالا برگشتم گذارش اون رو هم می نویسم

این نیز بگذرد...

وقتی یه گل رو از تو خاکش در بیاری، شروع می کنه به پزمرده شدن. حالا هر چی مقاوم تر باشه، بیشتر دووم میاره. بعضی ها رو باید بلافاصله گذاشت تو آب و سریع هم دوباره کاشت تا بشه گلدونشون رو عوض کرد. یکیش هم مثل کاکتوس، کافیه یه برگش رو بچینی، حتی اگه چند روز هم بیرون از آب و اینا باشه، بعد فقط کافیه بندازش رو یه گلدون دیگه و منظور دقیقا رو یه گلدون دیگه است و لازم نیست بکاریدش. همون برگ کاکتوس ریشه می زنه و دوباره بزرگ میشه.

ولی حتی همون کاکتوس هم وقتی خاکش رو عوض کنی، یه کم پژمرده میشه. یه کم زرد میشه. تا دوباره تو خاک جدید ریشه بزنه طول می کشه...

ادامه مطلب ...

یکی دیگه نیز بگذشت...

آزمون شهری گواهی نامه هم قبول شدم. رفت پی کارش...

این نیز گذشت...

 بنده از همین الآن آقای خودرو هستم و به هیچ اسم دیگه ای جواب نمیدم! 

 

- مهندسی خودرو علم و صنعت 

 

پ.ن۱: کماکان با قالب درگیریم! هی! 

پ.ن۲: و باز هم قالب را عوض کردیم که البت فقط به کوری چشم خودمان است! باشد که ملن به رنگ فونت و پس زمینه و پیش زمینه اش گیر ندهند! تا بعد